امیر علی بلا

 این هفته جمعه هوا آفتابی بود و تصمیم گرفتیم امیرعلی رو برای اولین بار ببریم سر باغ پدر جونش.بابای من باغ مرکبات داره و چند تا درخت های مختلف هم کاشته،کنار درخت به با شکوفه های خوشگلش از امیرعلی با باباش عکس گرفتم.       ...

این عکس امیرعلی در اولین روز زندگیش هست،اون روز بهترین روز زندگیم بود،وقتی بعد از ٩ماه انتظار روی ماهشو دیدم. ...

...

چند روز دیگه عید میشه،پسرم قراره اولین بهار زندگیشو تجربه کنه،امیدوارم بهش خوش بگذره.سومین دندونش در اومده،نشستنو یاد گرفته و دوست داره وایسته،ولی هنوز زوده.یه سرما خوردگی کوچولو داشت که با دارو خوردن رفع شد،از بس زمستون بیرون نبردمش حساس شده،اولین بار بردمش بیرون،سرما خورد.هرچی بزرگتر میشه وابستگیم بهش بیشتر میشه،چه حس خوبیه مادرشدن،خیلی دوسش دارم. ...

...

...

برای گل پسرم یه جشن گرفتیم خیلی خوش گذشت،خونه مادر جونش گرفتیم و یه آش خوشمزه پختیم،قبل از جشن با هم به آتلیه رفتیم و چندتا عکس گرفتیم که براتون میذارم،بیشتر بچه ها دو تا دندون در میارن ولی امیرعلی یکی دندون داره،جدیدا غلت میزنه و از خودش صدا درمیاره مثل گ گ ،د د .

سلام... الآن که من دارم پست میذارم امیرعلی خوابه...... فردا جشن دندونیشه..... خیلی خوشحالم واسترس دارم..... ان شاالله درآینده ای نزدیک عکسهای جشنشو  میذارم...... ببخشید باید برم بخوابم..... فردا صبح زود باید بیدارشم..... چون خیلی کار دارم..... شب خوش

دیشب وقتی مادرم به امیرعلی پوره سیب زمینی میداد فهمید که دندون درآورده،خیلی خوشحال شدم پسرم بزرگ شده و توی دهنش مروارید داره،قراره براش جشن بگیریم البته فردا قراره دایی مامانش بره کربلا،وقتی اونا برگشتن میخایم جشن دندونی براش بگیریم.توی این عکس پسرم با دستاش سینه رو بالا برده.ایشااالله زودتر چهاردست و پا بره. امیرعلی برای چند دقیقه میتونه بشینه ولی هنوز خوب یاد نگرفته خودشو کنترل کنه. ...