عید فطر
سلام،امسال عیدفطر چندروز تعطیل بود،قسمت نشد راهپیمایی بریم .پدرجون امیرعلی هم یه روز مرخصی گرفت تا باهم بریم بیرون. یه شب با عموی من رفتیم غار هوتو،توی روستای پیش شهرمون یه غار هست که اثار انسانهای نخستین پیدا شده الان هم شده یه تفریحگاه.یه روز دیگه رفتیم خربزه چشمه که اونم یه چشمه توی روستای نزدیک شهرمونه،اب خیلی سردی داره که هرکس جرات ابتنی نداره.خوش گذشت.جدیدا امیرعلی برای چندثانیه می ایسته و چند قدم برمیداره ،کلمه عزیز و ابجی و نه رو میگه،همه،حتی منو عزیز صدا میکنه.توپ بدی دستش سه میگه پرتاب میکنه. قربونش برم حرفامونو گوش میکنه بگی بشین،بایست،بخور انجام میده . ...
نویسنده :
آذر اکبری
12:58